مادربزرگم دیروز درگذشت، و همان روز در بهشت زهرا، در کنار مادرش، پای یک درخت چنار ستبر صد ساله، آرمید. با مزار همسرش و پسرش نیز فاصله‌ی چندانی ندارد. به این بهانه، یادداشتی از گذشته را بازنشر می‌کنم. زیارت اهل قبور در سه مرحله این همه سال که با مادربزرگم [۱]  — که …

بازنشر نوشته‌ی ده سال پیش که در تریبون مستضعفین و کلمه منتشر شد. بیست سال از بازگشت آزادگان به میهن اسلامی گذشت.آزادگان آمدند. احمد نیامد.می دانی مفقود الاثر یعنی چه ؟‌ این واژه ای نیست که بتوانی در یک جمله معنی اش کنی و برود پی کارش. اصولا معنایش را …

امروز ۲۲ بهمن است، چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی در ایران. انقلابی که در نفی نظام موجود، با همه‌ی کاستی‌ها و ضعف‌هایش به‌راه افتاد. اما یک انقلاب، فقط با «نفی» بوجود نمی‌آید. هرچه هم نظام موجود ناکارآمد، ستمگر و بیدادگر باشد، نفی آن به یک انقلاب کلاسیک به معنای مدرن آن …

بامدادان امروز، یک روز پس از ۹۷/۷/۷ و به مناسبت هفته دفاع مقدس، جمعی از دوستداران انقلاب، به دیدار جانبازان آسایشگاه ثارالله شتافتیم. هنگامی که وارد می‌شدم، در آستانه‌ی ورودی اصلی در خیابان، جانبازی روی ویلچر ایستاده بود، با سبیل‌های انبوه، و بازوان ورزیده. پهلوان بود. به این اندیشیدم که …

Arman Fernandez / Long term parking / 1982 اگر پولدار بودم/باشم/بشوم، میزنم توی کار هنر. و وقتی در هنر به شهرتی برسم، تعداد ۱۰ عدد اتوموبیل فراری و لامبورگینی جمعا به ارزش بالای ۱۰ میلیون یورو خریداری می کنم و اینگونه در پارکینگ همیشگی مستقرشان می کنم و بتن رویشان …

سال ۷۶ رای اولی بودم. سال ۷۵-۷۶ کلاس اول دبیرستان بودم. در آن سالها مشتری دوهفته نامه ی «عصر ما» ارگان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بودم و نیز روزنامه «سلام» و گاهی «رسالت» و نیز گهگاه «ایران فردا». از آبان ۷۵ در روزنامه سلام و دوهفته نامه عصرما ،‌ بحث …

این مطلب، بازنشر نقدی است که به قلم سید اکبر موسوی (ساما) در مجله ادبی آنلاین الف‌یا درباره‌ی داستان عینک سالوادور منتشر شده است. / اینجا کلیک کنید. عینک سالوادور، نوشتهٔ مهدی شادکار داستانی است در ۱۶۰ صفحه در قطع جیبی. چاپ اول کتاب را انتشارات روزنه در سال ۱۳۹۶ …

عینک سالوادور؛ داستان جاودانگی یک قهرمان فاطمه دلاوری پاریزی (دانشجوی دکتری فلسفه غرب دانشگاه تهران) منتشر شده در روزنامه شرق، شماره ۳۱۴۳ – چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۷     عینک سالوادور، داستان مردمی است که با داشتن قهرمانی سترگ، روح مقامت و همبستگی در وجودشان تا سال‌ها زنده و پرحرارت است. …

در یک کافه رستوران غذاهای از پیش تهیه شده (مثل پغه عَ مانژه و کلانا) در میدان فردوسی تهران نشسته‌بودم و همزمان با یک لیوان قهوه‌ی آمریکانو، کتاب «فرضیه‌ی کمونیسم» آلن بَدیو را می‌خواندم که خانمی وارد کافه شد. چادری خاکی و مزخرف به سر داشت که گوشه‌اش را با …

عمو حسن است. از کودکی یادم می‌آید گاهی با مادرم و مادربزرگم به خانه‌ی او می‌رفتیم. کادوهایی هم به من می‌داد. همیشه روی ویلچر بود. حتی در خانه. پس از مدتها، این من بودم که مادر و مادربزرگ را برای عید دیدنی به خانه‌ی او می‌بردم. عموحسن، دکترای فقه و …