بازگویی خام

این مطلب، بازنشر نقدی است که به قلم سید اکبر موسوی (ساما) در مجله ادبی آنلاین الف‌یا درباره‌ی داستان عینک سالوادور منتشر شده است. / اینجا کلیک کنید.

عینک سالوادور، نوشتهٔ مهدی شادکار داستانی است در ۱۶۰ صفحه در قطع جیبی. چاپ اول کتاب را انتشارات روزنه در سال ۱۳۹۶ منتشر کرد. عینک سالوادور نخستین داستان مهدی شادکار است.

عینک سالوادور، بازگوییِ زندگی سیاسی سالوادور آلنده است. سالوادور آلنده (۱۹۰۸-۱۹۷۳) سیاستمدار شیلیایی بود که از ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۳ رئیس جمهور شیلی بود. ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ ارتش به رهبری آگوسته پینوشه علیه او کودتا کرد. آلنده در بمباران کاخ ریاست جمهوری کشته شد.

عینک سالوادور در نه فصل نوشته شده است و دو مقطع زمانی را روایت می‌کند. فصل‌های فرد روایتِ روز کودتا و مرگ آلنده است. روایتی که از مرگ آلنده در آوارهای کاخ ویران آغاز می‌شود و در هر فصل به عقب‌تر بازمی‌گردد تا به سپیده‌دم روز آخر می‌رسد. روایتی واقع‌گرا از مرگ آلنده. فصل‌های زوج، چهل سال پس از مرگ آلنده را به تصویر می‌کشد. مسیر واقع‌گرای داستان با گذر از تونل زمان عوض می‌شود. سالوادور آلنده خود را در ۲۰۱۳ می‌بیند و با مردمی روبرو می‌شود که او را شبیه آلنده می‌بینند و نه خود آلنده. چهل سال پس از مرگ آلنده،‌ میشل باشله سوسیالیست پیروز انتخابات ریاست جمهوری شیلی شده است. این فصل‌های داستان گفتگوی سالوادور آلنده سفر کرده از میان تونل زمان با دختر و پیرمردی است که برای جشن پیروزی باشله ‌به خیابان‌ها آمده‌اند. گفتگو زیر مجسمهٔ آلنده انجام می‌شود. مردم عینک آلنده را به چشم دارند و آلنده خود را میان مردم زنده می‌بیند.

داستان روایتی ساده و حتی گاهی خام از مرگ آلنده و رخدادهای چهل سال پس از مرگ اوست؛ یک روایت مستقیم. حتی روایت چهل سال بعد، روایت خود سالوادور است نه روایت شخصیت‌هایی که وارد داستان شده‌اند. دختر و پیرمرد هیچ نقشی ندارند جز حرف زدن. داستان آنجا که ۴۰ سال بعد را روایت می‌کند، کتاب‌های ایدئولوژیکی می‌شود که نویسنده رنگ داستان به آنها می‌دهد. کتاب‌هایی که در دهه ۳۰ تا ۵۰ در ایران مرسوم بود مثل «دکتر و پیر». آدم‌های داستان نقشی ندارند جز راوی و اگر حذف شوند هیچ اتفاقی نمی‌افتد. آدم‌هایی که فقط از چیزی که به زندگی‌شان مربوط نیست حرف می‌زنند و هر چند صفحه یک بار، یا چای می‌نوشند یا سرفه می‌کنند یا لبخند می‌زنند و هیچ. گاه روایت چنان خام می‌شود که سالوادور آلنده می‌پرسد و دختر از روی ویکی‌پدیا پاسخ می‌دهد و آلنده می‌پرسد ویکی‌پدیا چیست و … داستان حتی گاهی به سمت شعارزدگی می‌رود و گاه حتی سعی می‌کند ناکامی‌های دولت آلنده را در اقتصاد توجیه کند.

عینک سالوادور بازگویی و روایت زندگی سیاسی آلنده است نه یک داستان. این بازگویی، بازگویی خام است و حتی وقتی که دیگرانی وارد داستان می‌شوند، نقش راوی را دارند که به نوبت چیزی می‌گویند. قرار نیست با «بر باد رفته» را بخوانیم که «جنگ داخلی آمریکا» را روایت می‌کند.

اما کتاب خواندنی است. متنی روان دارد و خواننده همراهش می‌شود. خواننده با چند ساعت وقت، زندگی سیاسی آلنده و اتفاقات سیاسی شیلی پس از او را می‌خواند و حوصله‌اش سر نمی‌رود و حتی لذت می‌برد. کتاب با چند عکس از آلنده، جنبش عینک سالوادور و عینک شکسته سالوادور تمام می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *